درمان طرحواره بازداری هیجانی
اهداف درمان طرحواره بازداری هیجانی:
هدف اصلی درمان طرحواره بازداری هیجانی ، کمک به بیماران است برای این که از نظر هیجانی خودانگیخته تر و خودجوش تر شوند. درمان به بیماران کمک می کند که یاد بگیرند به طور مناسب درباره بسیاری از هیجان هایی که واپس زنی کرده اند، حرف بزنند و آنها را بیان کنند. بیماران یاد می گیرند خشم خود را به طرز مناسبی بیان کنند، در فعالیت های شیطنت آمیز بیشتر درگیر شوند، عاطفه بیشتری بروز دهند و در مورد احساساتشان صحبت کنند. آنها یاد می گیرند که هیجان ها نیز به اندازه عقلانیت ارزش دارند. کنترل کردن اطرافیان را کنار می گذارند، دیگران را به خاطر بروز هیجان های طبیعی شان تحقیر نمی کنند و در خصوص بیان هیجان های خودشان، احساس شرمندگی نمی کنند. به خودشان و دیگران اجازه می دهند که هیجان هایشان را بیشتر بیان کنند.
راهبردهای مهم درمانی طرحواره بازداری هیجانی:
- اگر بیمار نسبت به درمانگر، احساساتی قوی دارد، او را تشویق می کند که چنین احساساتی را با صدای بلند بیان کند.
- رابطه درمانی نیز در بهبود طرحواره بازداری هیجانی خیلی مؤثر است. درمانگری که بیشتر بیانگر و هیجانی است می تواند بیمار را باز والدینی کند و به عنوان یک الگو برای بیمار عمل کند. با این حال، درمانگری که بیش از حد بازداری کننده است و بر عقلانیت تأکید زیادی دارد.
- احتمالا راهبردهای تجربی و رفتاری در اولویت قرار دارند. راهبردهای رفتاری مستقیما به بیمار کمک می کنند که در خصوص هیجانهای مثبت و منفی با افراد مهم زندگی صحبت کند و فعالیت های شیطنت آمیز بیشتری انجام دهد.
- بزرگسال سالم به بیمار در به زبان آوردن هیجانها کمک می کند و دیگران را نیز به این کار تشویق می کند.
- مهم این است که درمانگر، بیمار را به سمت بیانگری هیجانها سوق می دهد، نه کنترل هیجان ها.
- راهبردهای شناختی به بیمار کمک می کند که سودمندیهای هیجانی بودن را بپذیرد و تصمیم بگیرد که علیه طرح واره بجنگد.
راهبردهای درمانی طرحواره بازداری هیجانی:
بیمارانی که چنین طرح واره ای دارند می ترسند اگر هیجان هایشان را ابراز کنند، اتفاقات بدی رخ بدهد. اغلب، چیزی که باعث ترس می شود این که آنها ممکن است تحقیر یا شرمنده شوند.
راهبردهای شناختی به بیماران کمک می کند که در خصوص بیان هیجانها، قضاوت خوبی داشته باشند به گونه ای که احتمال وقوع حوادث ناگواری را ندهند و به خودشان اجازه دهند که احساس راحتی بیشتری کنند و به این کار تمایل داشته باشند.
راهبردهای تجربی به بیماران کمک می کنند که هیجان های ناشناخته دوران کودکی مثل، خشم، محبت یا شادمانی را بشناسد و آنها را ابراز کنند. بیماران در تصویرسازی ذهنی، موقعیت های مهم دوران کودکی را در ذهن خود مجسم کرده و هیجان هایشان را ابراز می کنند. آنها با صدای بلند، احساساتی را که بارداری کرده اند، بازگو می کنند. ابتدا درمانگر و سپس بیمار، به عنوان بزرگسال سالم، وارد تصویر ذهنی می شوند و به کودک بازداری کننده کمک می کنند. بزرگسال سالم به کودک کمک می کند که به جای تحقیر و شرمندگی، احساساتش را بیان کند، کاری که باید توسط والدین صورت می گرفت. بزرگسال سالم، والدین را با کارهایشان رویارو می کند و کودک را تسلی می دهد.
راهبردهای درمانی طرحواره بازداری هیجانی:
تكاليف خانگی و ایفای نقش های رفتاری، خیلی ارزشمندند. بیماران می توانند احساساتشان را با دیگران در میان بگذارند و احساسات مثبت و منفی شان را ابراز کنند، به صورت خودانگیخته عمل کنند و فعالیتهایی را برای سرگرمی خود طراحی کنند. آنها ممکن است در کلاسهای رقص شرکت کنند یا کارهایی را بدون برنامه ریزی انجام دهند.
اگر لازم باشد، درمانگر میتواند تکالیف رفتاری سلسله مراتبی را که به تدریج مشکل می شوند، طراحی کند به گونه ای که بیماران به تدریج، کنترل افراطی شان را کنار بگذارند. وارد کردن همسر بیمار به فرآیند درمان می تواند مفید باشد. درمانگر، هر دو نفر را تشویق می کند که احساسات خود را به شیوه ای سازنده ابراز کنند. نهایتا این که بیماران، آزمایشهایی را برای بررسی صحت و سقم پیش بینی های منفی شان طراحی می کنند. بیماران هیجان هایشان را بیان کنند تا ببینند چه اتفاقی می افتد و این اتفاقات را یادداشت می کنند.
بیماران در تصویرسازی، نقش افراد مهم زندگی را بازی میکنند و درمانگر در این راستا، نقش بیمار را ایفاء می کند. این نقشها دائم جابه جا می شوند.
درمانگر، هم به عنوان یک الگوی مناسب بیان هیجانی عمل میکند و هم این که بیماران را به این کار تشویق می کند. گروه درمانی می تواند به بسیاری از این بیماران کمک کند تا هیجان هایشان را نسبت به دیگران راحت تر ابراز کنند.
درباره مدیریت
دکتر عباس شفیعی ، روان شناس ، متخصص مشاوره و طرحواره درمانگر
نوشتههای بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید